۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

2 باله ی گایانه و اسپارتاکوس از آرام خاچاطوریان : روایت تاریخ انقلاب اکتبر در معجونی از رقص، فولکولر شرقی و موسیقی مدرن

آرام ایلیچ خاچاطوریان از پدر و مادری ارمنی تبار در تفلیس به دنیا آمد، سال انقلاب در مسکو شاگرد ویولنسل مایسکی بود و بعدها رو به آهنگسازی آورد.با آغاز جنگ جهانی دوم داوطلب جنگ شد اما حکومت انقلابی تصمیم گرفت نوابغ خلاقی مانند خاچاتوریان به جای جنگ به روستاهای امن بروند تا از آنها محافظت شود.در طی سالهای جنگ جهانی دوم بود که خاچاطوریان باله ی گایانه را نوشت؛گایانه اثری است سرشار از شادی و میل به زیستن؛ خاچاتوریان گایانه را در روزهای نوشته که در کنار همسر محبوبش سعادت را تجربه می کرد و امیدش به تاسیس نخستین دولت سوسیالیستی او را سرشار از انرژی ساخته بود.
2 قطعه از اجرای گایانه در سالف 1964-مسکو با رهبری 
خاچاتوریان:
1-بهار:رقص دختران جوان
2-رقص رز
رقصنده ها: Nina Timofeyeva,Elena Cherkavskaya,Yuri Zhclanov,Vladimir Koshelev

ملودی ها و تم های اصلی گایانه برگرفته از موسیقی ارمنی و گرجی آشنا برای گوش ایرانی ما هستند و  قطعات اگرچه در چارچوب هارمونی کلاسیک هارمونیزه شده اند اما خاچاتوریان خود را صد در صد ملزم به پیروی از هارمونی باخ نمی دیده و ردپای هارمونی واگنر به بعد را در موسیقی او می توان یافت.

 
قطعه ی طوفان از باله ی گایانه
اجرا:ارمنستان-2006
سرزندگی و شادمانی گایانه و نیز پایان نامه ی نزدیک به موسیقی  آن jazz چندان باب طبع حکومت استالین نبود و متناسب با فضای واقعی جامعه ی شوروی پس از جنگ نبود.می گویند هر آهنگسازی یک وطن دوم دارد و به نظر می رسید وطن دوم خاچاتوریان آمریکاست.گایانه قطعه ایست مبارزه طلب،مردمی و زندگی دوست  چندان که حتی در سالهای اخیر جای خود را در اجراهای موسیقی مردمی هم باز کرده:

اجرای رقص چاقو از باله ی گایانه توسط Vanessa Mae
آرتیست پاپ.(2008)
سرانجام آنچنان که رسم دوران استالین بود در سال 1948 در دادگاهی بزرگ بسیاری از هنرمندان طراز اول شوروی به فرمالیسم ضد خلقی متهم شدند من جمله آهنگسازان بزرگی مانند پروپکیف،مایسکی و آرام ایلیچ خاچاتوریان.
پس از محکوم شدن در این دادگاه خاچاتوریان به ارمنستان تبعبد شد تا با بررسی موسیقی سرزمین نیاکانش ریشه هایش را پیدا کند و از فرمالیسم غربی دست بردارد.در ایروان سرانجام در سال 1954 خاچاتوریان با سختی موفق شد مجوز ساخت باله ی اسپارتاکوس را بگیرد(آنچه باعث شد به او مجوز بدهند این بود که نامه ای از مارکس یافت که خطاب به دخترش از اسپارتاکوس تمجید کرده بود.)
روایت او از اسپارتاکوس بسیار حماسی، تراژیک و غمبار است.خاچاتوریان در سیمای اسپارتاکوس خودش را دیده ذکه در برابر امپراتوری استالین ایستادگی می کند و سرانجام مانند اسپارتاکوس دلاورانه از مسیر تاریخ کنار می رود.




                                                                      اجرای اسپارتاکوس
                                                      Emory Youth Symphony Orchestra-2010
                                                           رهبر ارکستر: Richard Prior

سال 1957 که اسپارتاکوس برای نخستین بار اجرا شد اندکی از مرگ استالین می گذشت سالهای بعد را خاچاتوریان با حسرت روزهای از دست رفته گذراند و سرانجام در سال 1978 از زندگی خداحافظی کرد.
                                                  Maris Liepa در نقش کراسوس از باله ی اسپارتاکوس
 

۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه

پاریس پنهان دهه ی 1930


دوربین می تواند به محرمانه ترین اماکن تمدن کنونی ما وارد شود و بی اغراق، مناظر پنهان از نگاه ما را بگیرد.اگر تصاویر جامعه ی زیرزمینی غرب میانه خنده به لب ما می آورد در مقابل در کتاب پاریس پنهان دهه ی 30 نمایش فواحش و مشتریان آنها نمایشی از اندوه است.اینجا عکاس باید دارای جسارت تجاوز به لحظات خصوصی،شکستن قوانین اجتماع و دوربین باشد تا چیزی را به ما بنمایاند که در غیر این صورت هرگز امکان مشاهده ی آن را به دست نمی آوردیم
                هالا پلاف-فرهنگ دوربین-ترجمه ی رعناجوادی-انتشارات سروش-1375


                                                     روسپی خانه-از کتاب پاریس پنهان دهه ی 30


جولز برسای در 9 سپتامبر 1899 از مادری ارمنی و با  پدری لهستانی در لهستان به دنیا آمد و در سال 1924 به عنوان عکاس خبری وارد پاریس شد. کتاب عکس " پاریس پنهان دهه ی 1930" حاصل عشق او به اسلوب خیابانها و معماری  پاریس، عکاسی شب و نگاه دقیق او زندگی اجتماعی پاریسی است.پاریسی که نماد،مد، خوشگذارانی و سرزندگی شبانه ی اروپا شده بود و به روایت احمد شاملو از روبر مرل در "مرگ کسب و کار من است" به عنوان "مادر همه ی پدر سوختگیها" شناخته می شد.

کاباره ماکسیم





رقصنده ها

روسپی در خیابان
مرد در برابر فروشگاه لباس زیر زنانه


روسپی در اتاق هتل
عشرتکده شبانه


اما در روایت  برسای از این زندگی شبانه ی اسطوره شده ی پاریسی شاهد چشمان اندوهگین زنان، خستگی و بطالت و روزمرگی مردانیم.او بدون آنکه شعار بدهد پوچی سبکی از زندگی را به نمایش گذارده.
برسای راوی زندگی شبانه مردانی است که  افسوس ها و نا امیدیها و روزمرگیهاشان را در آغوش زنانی التیام می بخشند که قربانیان زندگی اجتماعی پاریسیند.















پاریس پنهان دهه ی 1930، بینوایان قرن بیستم است؛ اگر چه در روایت واقع گرایانه برسای دیگر جایی برای قهرمانان دست نیافتنی مانند عالیجناب میریل، اسقف دینی، و یا آقای مادلن توبه کار نیست و داستان برسای تنها روایت بی کسی و اندوه فانتین، پوچی تولومیس و بدبختی گاورش است.










برسای مانند هوگو مجذوب نتردام و مجسمه ها و کنده کاریهای قرون وسطایش است و در میان روایت حال آدمها به این نماد و مرکز پاریس توجه ویژه نشان می دهد و سپس به سراغ گوژپشت ها و اسمرالداها می رود.



علاقه اش به بازی نور و عکاسی شب، استفاده از آینه ها در ساخت یک نمای کامل و بازتابهای نور در مه و بخار و سنگفرشهای خیس او اثر او را فراتر از یک روایت ژورنالیستی برده و از او یک هنرمند تمام عیار می سازد.  









 

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

به جای سرآغاز


زیبایی این سرود در این است که توسط هیچ دار و دسته ی سیاسی هنوز مصادره نشده
هنوز پاک است و ملی
مثل انقلاب مشروطه
                                        وطنم
                                وطنم
                                            وطنم